عخش من ریحانه
ريحانه خانومم تو را که دارم دنیا مال من است دیگر آرزویی ندارم ، همان یک آرزوی من ، همیشه با تو بودن است صدای تپشهای قلبم ، هنوز باور ندارم که عاشقم هنوز باور ندارم که بدون تو هیچم اگر تو نباشی ... آری عزیزم ... میمیرم تو را که دارم ، عشق را با تمام وجود حس میکنم لطافت عشق را لمس میکنم ، برای چند لحظه نفس را در سینه حبس میکنم و یک نفس فریاد میزنم ريحانه عشق من دوستت دارم
عشق یعنی .... ( تا آخر عمر باهم بودن ) وقتی توامدی و دستت را به سویم دراز کردی گفتم از قفس چه می دانی چشمانت نگاه کردم و گفتم بگو ... كاش كسي بود امشب با من كمي قدم ميزد... كمي شعر ميخواند و كمي حرف ميزد.. و من برايش درد و دل مي كردم و برايش اشك مي ريختم.. كاش كسي بود امشب... امشب گريه ميكنم .گريه ميكنم برا تو براي خودم براي تموم اونايي كه خواستن گريه كنن نتونستن. برا ي تمام اون چيزي كه خواستي ونبودم خواستم وبودي. امشب گريه ميكنم به وسعت دريا به وسعت بيشه به وسعت دل عاشق. براي تو...براي تو. عاشقتم ريحانه جونممممممممممممممممممممم
ريحانه جونم بیشتر از آنچه که تصور میکنی دوستت دارم و بیشتر از آنچه باور داری عاشق توهستم جز تاریکی و سیاهی ندارد! دوستت دارم چونکه مرا باور داری و مرا لایق آن قلب پر از محبتت میدانی! و جز این از خدای خویش هیچ آرزویی را ندارم از طرف من به تو! معنای واقعی عشق را به من ابراز کردی و آموختی! به جز تو کسی لایق این قلب بی طاقت من نیست کسی هست که عاشق و دیوانه تو می باشد ! در آغوش خود بفشارم! پر از لیلی و مجنون است، اما همه عاشقان یک سو ، و من و تو نیز یک سوی دیگریم! تو را عبادت میکنم! عزیزم بدون تو ،جایی در این دنیای بزرگ ندارم ، و تنهاتر از من دیگر تنهایی نیست! می نگرم تو را میبینم . آنقدر دوستت دارم که دیگر هیچگونه جای ابرازی برای آن نیست! توانستی بمانی با قلبم ، بسازی با احساسم و درک کنی زندگی ام را ! در قلبت طلسم کرده ای و نگذاشتی هیچ کس دیگر قلب مرا از تو بگیرد ! با اراده و با احساسی پرا از دوست داشتن میگویم که دوستت دارم تا همه عاشقان فریاد مرا بشنوند و به من بنگرند و شرمنده شوند!
ريحانه جونم دلم گرفته دلم برات تنگ شده دلتنگ گرفتن دستهای گرمت هستم دلتنگ بوسیدن گونه هایت هستم اونقدر دلتنگم که آرزو دارم حتی واسه يه لحظه هم كه شده از راه دور تو را ببینم ريحانه دلم گرفته ، دلتنگت هستم کاش همیشه در کنارم بودی تا دلتنگی به سراغم نمی آمد کاش همیشه در کنارت بودم تا هیچگاه دلم نمیگرفت
ريحانه جونم شرمنده ام که بی تو ؛ نفس می کشم هنوز !
شرمنده ام که چشم باز می کنم هنوز ؛ با اینکه می دانم در پس پلکهایم ، تو را نمی بینم .
شرمنده ام که حرف می زنم هنوز ؛ با اینکه نام تو را نمی برم .
شرمنده ام که نگاه غمگینم هنوز تو را کم دارد . شرمنده ام که بی تو نفس می کشم هنوز ...! عخش خودم سلام اين متني كه حالا مي خوني را گذاشتم تا بدوني اگه نباشي حميد چه حالي ميشه. خيلي دوست دارم آرامش من اگر تو نباشی هزار بار گریه هم مرا سبک نمی کند ااشتیاقی برای دیدن افتاب ندارم
گفتی :ازادی
از تنهایی:گفتی هم زبانی
از محبت :عشق
از دوستی:صداقت
از بهار :طراوت
از سفر :انتظار
از جدایی:؟؟؟؟؟؟؟
باز هم گفتم از جدایی:سکوته تو مرا شکست و به گریه انداخت به
تو اغوش به رویم گشودی و گفتی :جدایی..هرگز...
بی تو من میمیرم
بیشتر از هر عشقی بر تو عاشقم و بیشتر از هر دیوانه ای مجنون تو هستم.
عزیزم من محتاج تو هستم و بدون تو زندگی برایم مفهومی
دوستت دارم چونکه میدانم تو نیز مرا دوست میداری ،
تنها آرزویم این است که تا آخرین لحظه زندگی ام در کنارتو باشم
عزیزم این قلب کوچک و شکسته و پر از عشق من تنها هدیه ای است
از تمام دنیا تنها همین قلب کوچک را دارم ، همین و بس!
عزیزم تا پایان با تو می مانم چونکه تنها تو هستی که
آموختی که عشق یعنی تا پایان زندگی ماندن و تا پایان زندگی دوست داشتن!
عزیزم به جز تو کسی برای من دوست داشتنی نیست و
هر جای دنیا که هستی بدان که در این دنیای بزرگ
هر جای دنیا که هستی بدان که من به انتظار تو می مانم تا تو را ببینم و
عزیزم دنیا خیلی بزرگ است ، این دنیا پر از عاشق و معشوق است ،
عزیزم تو دومین قبله عبادت منی و در همه لحظه ها بعد از خدا
تو همان دنیای منی عزیزم ، به هر زیبایی های این دنیا که
دوستت دارم عزیزم خیلی دوستت دارم ،
مستم از این عشق تو ، و پریشانم از غصه های تو و گریانم از اشکهای تو!
با تو پر از امیدم ، و رنگ خوشبختی را خوش رنگ از گذشته می بینم
با تو قلب من خوشبخت ترین قلب دنیاست ، با تو این دنیا برایم همان بهشت است!
عزیزم دوستت دارم … چون که در میان اینهمه عاشقان تو
عزیزم دوستت دارم… چون که این قلب کوچک و پر از عشق مرا
اینبار با فریاد ، با چشمهای گریان ، با قلبی عاشق ،
و ابرهای مهربان هم نمی توانند
غباری را که بر دلم خواهد نشست بشویند
اگر تو نباشی...
چه خواب باشم و چه بیدار
حتم دارم روزگار تکه کاغذیست افتاده در گوشه خیابانی دراز
خیابانی که پای هیچ عاشقی به ان باز نشده است
اگر تو نباشی...
چه در کنار پنجره بایستم
چه در شبستانی نمور و بی نور بنشینم
دوری تو را بی تعارف و مبالغه بگویم
حتی به اندازه یک نفس کشیدن تاب ندارممممممم
دل تنگ چشمات و آرامشي هستم كه بهم ميدي
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی
چطور بگم که باغ دلم به غم نشسته واز دوری تو دلتنگ شده؟
چطور بگم که وجود تو... گرمای صدای دلنشین توبه من آشفته
زندگی می بخشه؟
چطور بگم که این دل بی طاقت بهانه تو را می گیرد؟
چطور بگم که دستانم گرمی دستانت را می خواهد؟
ای تنهاترین ستاره زندگی من
پشت پنجره دل تنگم به انتظار لحظه با تو بودن می مانم
تا با آمدنت دل بی قرارم را آرام کنی