عخش من ریحانه

ریحانه جونم سلام

خوبی عخش خودم. جونمی تو.

نمی دونم چند روزه صدای نازتا که همیشه آرومم میکرد را نشنیدم. نمی دونم بهوشم یا بیهوش.

فقط اینا می دونم که دلم حسابی برات تنگ شده. مخصوصا واسه چشمای نازت.

زحمت این مطلب افتاد گردن مهدی. بهش خیلی مدیونم.

غصه نخوری عخشما من زودی میام. چشماتا باز کنی و ببندی من اومدم پیشت.

چشما ریحانما خیس نکنیا که من میدونم با تو. دلم اینقدر کیکاتا میخواد.

اومدم باید از همش برام درست کنی. یادت نره ها ا ا ا ا ا.

دلم اینقدر بخلتا میخواد که اندازه نداره. دوست دارم اندازه ی تموم آدمای دنیا

فقط مواظب ریحانم باش. نزاری غصه بخوره هااااا . وگرنه اومدم نکشونت میگیرم.

اوووووووووووووووووووووومممممممممممممممممممممممممممممممم

بووووووووووووووووووووووووووووووششششششششششششششششش

دعا کن برام.

 

نوشته شده در دو شنبه 20 تير 1390برچسب:,ساعت 18:40 توسط حمید| |

اول سلام به بهونه زندگیم ریحانه بعدشم سلام به دوستایی که به وبلاگم میان

و نظر میزارن.

امروز اومدم در مورد خودم حرف بزنم و بگم اومدن ریحانه تو زندگیم چه تأثیری داشت.

من گذشته ی خوبی ندارم ( البته به نظر خودم) از اون دسته آدم هایی هستم که خیلی

غد هستم . سنی نداشتم که دختر بازی را شروع کردم و دیگه رحم نکردم پشت سر هم ردیفشون کردم

دیگه شده بودم تابلو تابلو کسی نمونده بود که باهاش دوست نشم.

دختر بازی و حرف زدن با دخترا کل وقتما گرفته بود که الان واقعا دارم حسرت اون روزا را

می خورم که ای کاش ریحانم زودتر اومده بود تو زندگیم که اینجوری روزا ما هدر ندم.

عشق و عاشقی تو کتم نمی رفت. هرکی می گفت دوست دارم خندم می گرفت می گفتم

برو بابا دلت خوشه.

کلا گند زندم تو زندگیم رفت.

گذشت تا تو ماه رمضون پارسال ریحانم اومد تو زندگیم ( اونم داستانی داره شنیدنی که بعد براتون میگم)

ترم تابستونه گرفته بودم تهران کارمون شده بود تا صبح حرف زدن چه روزایی بود. سرتون درد نیارم هرچی

از خوبیای ریحانه براتون بگم کم گفتم.

خانوم ، سروسنگین ، باحال، هرچی خوبی تو دنیا هست جواب گوی خوبیای ریحانه نمیشه.

با اومدن ریحانه زندگیم عوض شد آخه عاشقش شدم . هرچی دارم از وجود ریحانم دارم.

ریحانه با اومدنش منا عوض کرد شدم یه حمید جدید . خیلی مدیونشم خیلی کارا برام کرده

راستشا بخواین نمی دونم چه جوری جبران کنم براش.

یه مشکلی برام پیش اومده باید برم زیر تیغ . دعا کنید سالم بر گردم بعدش همه دعوتین عروسی من و ریحانه.

دوستون دارم مرسی که به وبلاگم میاین.

ریحانه عاشقتم . تکی تو دنیا

نوشته شده در جمعه 10 تير 1390برچسب:,ساعت 16:0 توسط حمید| |

ریحانه جونم چی برات بگم که نگفتنش بهتره.

دیگه فکرم کار نمی کنه اعصاب درست حسابی هم ندارم.

شانس گنده منه که باید اینجوری بشه. دیشب بعد اینکه خوابیدی

نشستم اس مس هایی که بهم داده بودیا میخوندم. اشک تو چشمام جمع شده بود.

چقدر اون روزا خوب بود.ای داد بی داد.

خیلی دل تنگتم بیش از اونی که فکر کنی تا حالا اینجوری دل تنگت نشده بودم.

امشب شب بی کسیه... یکی به دادم برسه... تنهاترین مرد زمین... امشب به آخر میرسه... امشب شب تنهاییه... سر رو روزانو میزارم...آخه تو اینجا نیستی و

غزل غزل گریه دارم... غزل غزل گریه دارم... غصه نشسته رو دلم...

هنوز برای شونه هات... ارزش اشکو قائلم ...حرفی نزن چیزی نگو

 فقط بزار گریه کنم...میخوام با بارون چشام ...

فاصله ها رو پر کنم .

ریحانه خیلی بهت احتیاج دارم.

دوست دارم اندازه 7 تا آسمون.

 

 

نوشته شده در جمعه 10 تير 1390برچسب:,ساعت 15:10 توسط حمید| |

ریحانه جونم  سلام

امروز اومدم یکم باهات حرف بزنم که دلم باز بشه. خیلی دلم برات تنگ شده

بیش از اونی که فکرشا بکنی . هروقت هم که میام میبینمت و با همیم و ازت جدا میشم بیشتر دلم برات

تنگ میشه.نزدیکای عمل کردنمه دوباره استرسم شروع شد دیگه با این خوابایی که میبینم

بیشتر استرس میگیرم . می ترسم آخرش آرزوی یه روز زندگی با تورا با خودم به گ و ر ببرم.

اینا مطمئن باش که تو تنها کسی بودی که جاتا تو دل من باز کردی و منا عاشق خودت کردی.

خیلی ماهی و یکی یه دونه ی دل خودمی.

خدایا !! هیچی ازت نمی خوام فقط ریحانما بهم برسونش.

خدایا !! اگه قسمتم مردنه حسابی مواظب ریحانم باش.

خدایا !! ریحانما تو زندگیش خوشبخت و موفقش کن.

خدا جون اگه قسمتم نشد پیش ریحانم باشم کاری کن که همیشه کیکاش خراب بشه چون دوست ندارم کسی از کیکای عخشم بخوره.

ریحانه دوست دارم دوست دارم دوست دارم.بوووووووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسس

نوشته شده در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,ساعت 11:19 توسط حمید| |

Design By : Night Melody